یادش بخیر آن روز با تو وعده ى دیدار
آواز زیباى فروغى نغمه ى گیتاراز عشق میگفتى برایم قصه اى شیرین
با شعرهاى دلنواز حضرت عطارآواى زیباى چکاوکها نسیمى خوش
آن روز بارانى قرار خیس و گندمزارسرمست از عطر خوش گل بوسه ى لبها
ازشادى و شور و نشاط و زندگى سرشارسر را به روى شانه و دستم به دستانت
تا گرمى آغوش تو با بوسه اى تبدارچون خواب و رویایى که بعد از صبح بیدارى
رفت وگذشت آن روزهاى خوب بى تکراردر خلوت دلگیر هنگام غروب اکنون
من مانده ام با دفتر وبا بغض یک خودکاردر عمق چشمانت نگاهى سرد و بیروح است
دل خسته ام از این همه دلسنگى و آزارحالا من و شب گریه هاى تلخ تنهایى
از عشق از تو از تمام زندگى بیزاراز یاد خود بردم تمام خاطراتت را
دیگر نمى خواهم تو را دست از سرم بردار#طاهره_داورى
برچسب : نویسنده : 3yashil52592 بازدید : 268