از من نمى پرسى چرااینگونه غمگینمبه نام خدای عشق...
ازاشکهاى بى امان از بغض سنگینم
چون مرده اى در گورتنهایى و سرد خویش
در انتظار فاتحه ،،محتاج یاسینم
آن مرغ بى بال و پر آرام و خاموشم
هر دم صبورى کرده ام من اهل تمکینم
هرگز نخواندى از نگاه خسته ى این زن
عشقی که شد دنیایم و هم دین و آیینم
شاید که من منظومه ای از شعرم اما باز
در آسمان عشق تو یک خوشه پروینم
سردردِ تنهایی من جز تو دوایش نیست
آرامش آشوب من اى قرص تسکینم
#طاهره_داورى
برچسب : نویسنده : 3yashil52592 بازدید : 188