در توبه مرا گفت که برگیر شرابیبه نام خدای عشق...
ساقی تو که خود بیشتر ازخلق خرابی
این ماهی دلمرده درین برکه ی دلگیر
جز دوری آن ماه ندیده ست عذابی
من عارف دلتنگم ، یا زاهد دلسنگ؟
هر روز نقابی زده ام روی نقابی
یک عمر ملائک همه گشتند و ندیدند
در نامه ی اعمال منِ مست صوابی
ساقی,همه بخشوده ی یک گوشه چشمیم
آنجا که تو باشی چه حسابی؟ چه کتابی؟
#فاضل_نظری
برچسب : نویسنده : 3yashil52592 بازدید : 226