جذاب ترین حادثه ی زندگی ام رفتبه نام خدای عشق...
دیوانه ی دیوانه ی دیوانگی ام رفت
تو میروی و جانه عزیز منه مغرور
هر لحظه به من دست تکان میدهد از دور
انگار که تو آمده بودی بروی زود
کز روز تولد به تنت رخته سفر بود
با این همه داغی که دلم دید و تبارم
من این همه غم را به دلم یاد ندارم
بدرود امیدم نفسم عشقه عزیزم
آهسته برو پشته سرت آب بریزم
رویای مرا از دله دنیام گرفتی
من سوختم اما تو که آرام گرفتی
این منظره ی کوچ تو را دشت ندارد
این کوچ همین کوچ که برگشت ندارد
#روزبه_بمانی
برچسب : نویسنده : 3yashil52592 بازدید : 204